پرسش :

براى مسأله ازدواج چقدر باید به خواسته دل (پسندیدن و نپسندیدن) بها داد و چقدر باید به عقل و توجیهات و دلایل آن براى رد کردن یا پذیرفتن خواستگار باید توجه کرد؟ به کدام یک باید بیشتر توجه کرد تا درست تصمیم بگیریم؟ من این نکته را مى دانم که هیچ کس از آینده خبر ندارد و همچنین هیچ کس کامل نیست حتى من خودم هم کاستى هایى دارم که نمى دانم، مى تواند آن شخص با من کنار بیاید یا نه. البته از نظر خود آدمى رفتارهاى منطقى است ولى بقیه شاید نمى پذیرند و مى شود کاستى. با این موضوع چه طور برخورد کنم؟


پاسخ :
نیازهاى عاطفى و غرایز در ایام جوانى، آدمى را به سوى «دوست داشتن و عشق ورزیدن» سوق مى دهد که البته این یک امر طبیعى و غریزى است و کمتر مى توان راهى براى گریز از آن پیدا کرد. آنچه در این مقوله اهمیت دارد، کنترل عقلایى احساسات و پرهیز از مخاطراتى است که ممکن است فرد را به گرفتارى هاى مختلف روحى و جسمى دچار سازد.

گفتنى است در ازدواج نباید قبل از انتخاب، عاشق و دلباخته کسى شد (نه پسر نسبت به دختر و نه دختر نسبت به پسر). البته علاقه در حدّى که انگیزهاى شود براى انتخاب اشکالى ندارد بلکه لازم است، اما اگر این علاقه تبدیل به عشق شد مشکلات زیادى از جمله فقدان شناخت درست و واقع بینانه از طرف مقابل را به دنبال خواهد داشت؛ زیرا روح حاکم بر این گونه احساسات و علاقه مندى ها، عشق ورزى کور است نه خردورزى. پاى خرد و عقل در میدان عاشقى لنگ است.

پیامبر اکرم صلّى الله علیه وآله مى فرمایند: «حبّک للشّىء یعمى و یصمّ»1؛ «دوست داشتن چیزى انسان را کور و کر مى کند». در حالى که این عواطف، زودگذر است و با اندک حادثه اى از بین مى رود. به همین جهت مولوى مى گوید:
عشق هایى کز پى رنگى بود
عشق نبود عاقبت ننگى بود
 

راه هاى شناخت قابل اعتماد

1. شناخت از راه صحیح و به دور از انگیزه هاى احساسى باشد.

2. منابعى که جهت کسب آگاهى به آنها مراجعه مى شود باید صداقت آنها تأیید شده باشد. حداقل این است که آنها ذى نفع نباشند.

3. باید از امورى کسب آگاهى نمود که در آینده براى زندگى شما ضرورى است و جهل و ناآگاهى از آنها موجب سردرگمى و یا شکست زندگى می شود.

4. باید تدبیرى اندیشید که اطلاعات به دست آمده را محک زند و آنها را از افکار رؤیا گونه، دروغ پردازى ها دور ساخت. لذا باید از افراد صاحب تجربه و قابل وثوق کمک گرفت.

بى تردید اگر دختر و پسر قبل از آگاهى از اصالت خانوادگى، میزان اعتقاد فردى و خانوادگى و شناخت ویژگى هاى جسمى و سابقه هاى بیمارى احتمالى، به سراغ محیطى که محبت و احساس در آن موج مى زند، به گفتگو بپردازند، به احتمال زیاد به ازدواج نسنجیده منتهى می شوند؛ چرا که ریسمان عشق را نمى توان بعد از این ارتباط و گفت وگو به آسانى گسست. بنابراین باید ویژگى هاى گفتگوى شناختى را به خوبى بازشناخته و براساس آن اقدام شود. گفتگوى شناختى، صحبتى است که به منظور شناخت دختر و پسر از یکدیگر صورت می گیرد، تا بر اساس شناخت و آگاهى به دست آمده، درباره زندگى مشترک، تصمیم گرفته شود. این صحبتها با رعایت شرایط زیر می تواند به هدف خود دست یابد، وگرنه در صورت تخلّف، نه تنها هدف خود را تأمین نمى کند؛ بلکه رهزن دختر و پسر نیز خواهد شد.
 

نکات مهم و راهگشا

1. نیاز به دوست داشته شدن از جانب دیگران از نیازهاى اساسى انسان است اما بدانیم این نیاز باید از راه صحیح آن ارضاء شود.

2. در مسیر ازدواج جز بر عقل تکیه نمودن خطا است. ابتدا باید تعقل نمود و فارغ از دوستى و محبت، بامشورت و تحقیق فرد مورد نظر را برگزید و آنگاه خالصانه ترین عشق و ناب ترین دوستى ها را بدون منت به دوست برگزیده (همسر خود) تقدیم نمود.

باید زندگى مشترک را پس از ازدواج با عشق عاقلانه آغاز کرد؛ یعنى باید در ابتدا با عقل خود سنجید که مهر چه کسى را به خانه دل خود راه مى دهیم؛ زیرا دل، خانه پاکى است که هر کسى را نباید به درون آن راه داد و در ادامه باید سعى کرد از عشق به عنوان مکمل، در ازدواج بهره گرفت نه این که تنها دلیل ازدواج ابراز عشق بىمقدمه و بىشناختى باشد که ممکن است هر لحظه رنگ ببازد.

3. فراموش نکنیم اگر پسندیدن بر پایه عقل باشد استوارتر و عمیق تر خواهد بود و اگر بر پایه احساسات باشد تبدیل به نفرت و کدورت خواهد شد.

4. دلبستگى قبل از فراهم شدن مقدمات ازدواج منجر به گرفتارى خواهد شد.

5. در جلسه گفتگو مى توانید خصوصیات اخلاقى خود را بیان کنید تا خواستگار، با آگاهى بیشتر اقدام کند.
  
پی‌نوشت:
1. بحارالانوار، ج 74، ص 135.

منبع: خواستگارى، محمدرضا احمدى، نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها، دفتر نشر معارف، 1390.